شهیدان
كه در آسمان ها
كه در همین خیابان های گرفتار
همچون عابرانی نورانی
هر روز از كنار ما می گذرند
و صدای خدا را نمی شنویم :
.« و لا تَحسبنّ الذین قتلوا فی سبیل الله أمواتاً ... »
ما ، امّا
با عینك های دودی و غفلت های عمودی
شب های جمعه به قبرستان ها می رویم
و شهیدان برای ما فاتحه می خوانند !
و ما دوباره بر می گردیم
به حُجره و بازار آرزوهایمان را می شماریم
و ریشخند دنیا !
و هرگز با منطق عینك های دودی روشن نمی شویم كه :
« عند ربّهم یرزقون » یعنی چه ؟ !
و روزها و هنوزها می گذرد
و ما همچنان دست هامان خالی است !